تنهایی پرهیاهوی من

وبلاگ شخصی حسین طاهری

تنهایی پرهیاهوی من

وبلاگ شخصی حسین طاهری

پشت شیشه، سکوت

چه سکوتی است پشت شیشه و این

تازه آغاز یک تباهی است

یک تباهی به قدر یک روز و

یک گذشته به قدر یک فردا


چه غم انگیز ناله سر دادن

چه پر از استعاره وا دادن

دور خود چرخشی عبوسانه

بیقرارانه باز پابرجا


چه سکوتی است پشت پنجره ها

شیشه ها سد هیچ گردیدند

چشمها بسته، بادها بی جان

ابرها سالهاست خوابیدند


بی سرانجام ِ واقعه بودن

غرق در باتلاق روی تخت

سالها دست و پا زدن در خود

اتفاقی درون یک رویا


چه تباه است این سکوت غریب

این غریبی که پر ز تکرار است

پشت شیشه به خواب رفته فرو

همچنان فکر می کند که بیدار است


به غم انگیز ِ خود فرو خوردن

به نفس گیر ِ جان به در بردن

به تمام توان به فریادی

که شده گم میان فرداها


که به هیچ، این تباه بی معنی

که چه گیج این شراب بی طعمی

این نفس های پی به پی محکم

ضربانی به وسعت دنیا


پشت شیشه سکوت می خوانند

هر صدایی که نابهنجار است

اخم کرده، ز خویش می رانند

پریانی ز عالم بالا !


ح.ط. بهار 92

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد