یک :
حمید : نادرو می شناسی ؟
فرهاد : کدوم نادر ؟
- نادر سلیمی، پسر حاجی محسن.
- خوب.
- دیروز توی یه ماشینی دیدمش که نگو. حتما مال خودشه. تازه خریده.
- اون سوار نشه من سوار شم. تا دیروز دوچرخه حالا ...
دو :
سامان : خبر این پسره فرهاد بهت رسیده ؟
نادر : نه چطور مگه ؟
- هیچی میگن دانشگا قبول شده خارج.
- نه بابا ؟ حالا کجا ؟
- اگه اشتبا نکنم فرانسه یا سوئد دقیق یادم نیست.
- کشکی کشکی میره برای خودش عشق و حال ...
سه :
چند ماه بعد نادر هنگام برگشتن از شمال با ماشین جدیدش چپ می کند. همسرش میمیرد و خودش هم از گردن به پایین فلج می شود. فرهاد هم بعد از یک ماه اقامت در فرانسه بر اثر سکته مغذی جانش را از دست می دهد !
پ.ن. بیش از حد عذاب آور است. مجموع انرژی های منفی و ضعف انرژی مثبتی که حریف نمی شود و عذاب آورتر اینکه حجم زیادی از این انرژی منفی از طرف کسانی روانه مان می شود که اسمشان را می گذاریم آشنا، دوست، همسایه، فامیل که خیلی وقتها حتی بدون اینکه بدانند یا بخواهند تاثیر نا مطلوبشان را می کذارند. این طرف ها ناخوداگاه، مردم از موفقیت دیگران ناراحت می شوند، دست خودشان نیست ! به همین دلیل هم :
چهار :
حمید : به به آقا سامان گل.
سامان : سلام دا حمید. خوبی ؟ چه خبرا ؟
حمید : مخلصیم. ما که بی خبریم از همه جا. شما چطوری ؟ کار و بار به راهه ؟
سامان : شکر، نه والا. اوضا اصلا مناسب نیست. وضع بازار خرابه. خودت که خبر داری.
حمید : آره حقیقتن خیلی وضعه بدیه ! هشتمون گرو نهمونه.
پنج :
حمید تابستان امسال آنتالیا بود و سامان با اهل و عیال چین، اما کسی چیزی نفهمید.
ببین دنیا به چه گندی کشیده شده. آخه بی حیایی تا کجا آخه ؟! جای مرصاد خالیه، اگه بود با حاج رضا ( این که می گم حاج رضا ۱۷ سالشه ولی خیلی بیشتر از این حرفا حالیشه !) می رفتن حال این بچه خوشگلارو می گرفتن. چارتا قرتی هنوز سیبیل در نیاوردن دختر آوردن تو پارک چه خوشیم می گذرونن. بیچاره ها. استغفرالله ! والیبال بازی می کنن یکی نیست بگه آخه بدبخت یه چک بخوری مُردی. ای اون بیشرفو می شناسم هیئتم میاد ناکس. نگا با چه دختریم می پره، موهاشو. صبح تا شب الافن جلوی آینه. قرتیا.
- ممد آقا الان سید میاد موکتارو انداختی ؟
علی بزرگه میگه.
ای خدا به برکت نمازی که می خواد روی این موکتا خونده بشه شر شیطونو از
سر ما کم کن ! ای بابا، نگاش کن خودش از دختره تیکه تره بچه سوسول ولی
خودمونیم چه لبخند قشنگی میزنه دختره. ما هم بچه بودیم دختر بازیامونو
کردیم ، البته خوب شیش سالم بود همش، اشکال نداره بیچاره، آخرتتو خراب کنی
واسه چی ؟! منم موهامو اینجور فشن کنم از این یارو خوشگل تر می شم، والا !
سوسولا، قرتیا.
دختر، فشن، پارک، بستنی، بگو بخند، دستشو بگیری، برات بخنده.... ای بابا
استغفرالله ....