تنهایی پرهیاهوی من

وبلاگ شخصی حسین طاهری

تنهایی پرهیاهوی من

وبلاگ شخصی حسین طاهری

شاپسر


اوه عجب تیکه ایه ، وای خدا چه استیلی، فِیسو ببین ماه. بزار ببینم کجا می ره

موزیک : آی دختر پولدار که بابات کارخونه داره !

- مامان امروز یکیو پیدا کردم بابا رو وردار برین خواستگاری !

- الهی قربونت برم من، ولی اول باید بریم تحقیقات ببینیم آخه از چه خونواده ایه ، دین و ایموونشون در چه حده، چی کارن ! بعد.

- برین تا نپریده !

- بزار بابات بیاد.

هم خوشگل هم پولدار، پولدار ! آی خدا یعنی میشه، میشه شانس به ما هم رو کنه ! آخ نمازم قضا شد !


و شا پسر در طول نماز فقط به زلف یار می اندیشید. هرچه ع و غ غلیظتر می گفت ابروی یار را کشیده تر و اندامش را برجسته تر می دید. سپس نزد مامانش (!) بازگشت و تا توانست از محاسن و زیبایی های شاهزاده خانوم گفت و بعد از آن هم تمامی دوستانش را از موضوع آگاه ساخت. شب که شد راحت سر به بالین سپرد و کپید !

دم صبح به یاری لگد برامده از بابایش بیدار شد وضو گرفت و نمازی ساخت و دوباره کپید.


اوه این یکیو ! ببین خدا چی آفریده ، آی خدا این مجرد باشه وااااای ....

موزیک : چری چری لیدی ....

- مامان این آدرسشونه ، میپره ها.


از قضا همان روز مامان و بابای او کاشف به عمل آوردند که دختر خانوم مذکور یک سال از شاپسرشان بزرگتر است و بنای مخالفت گذاشتند. شاپسر که تا کنون بی منطقی از مامان جون و بابایی اش ندیده پس سر تسلیم فرود آورد و از خیرش گذشت.


شانسو ببین تورو قران، عجب چیزی بود لامصب.

- الو ساسی جون دیدی از دستم پرید ؟!

- چرا ؟ چی شد ؟

- هیچی ، حالا ولش کن. امروز میای باشگاه دیگه ؟

- آره.

- کراتینم داره تموم میشه.

نظرات 3 + ارسال نظر
ع.خ چهارشنبه 19 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:29 ق.ظ

یه بابایی از همینا بود که من قدیما رفتم خونش با هم درس بخونیم دم در اتاقش که بودم با صدای بلند گفتم سلام چون رو تختش نشسته بود و حدود ده متر با من فاصله داشت.بعدنا هی دنبال این دخترای سانتی مانتال میوفتاد و آخرشم بوش به دماغ یه ماده گرگ خورد و پارسالم طلاق گرفتن :-)

نفس می کشن دیگه :دی

مریم جمعه 21 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:16 ق.ظ

به به چشم روشن آقایون محترم ع.خ و حسین
پشت سر دخترها ؟ماده گرگ و نفس میکشن و واقعن که

---------------------
بی منطقی /خب نمیدونم چه تعریفی میشه از منطق داد از بس سیاله و بی قانون معنیش و چه بلا ها که سر ادم نمیاره

البته جمعیت گرگهای نر خیلی بیشتر از ماده گرگهاست و نفس می کشن هم بر میگرده به شاپسر :دی
متاسفانه گذر زمان خیلی طولانی و رسوم غلط زن رو به جنس دوم تبدیل کرده و یک ابزار ازش ساخته که خوب مطمئنم که این حقیقت زن نیست ...

bibal دوشنبه 24 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 08:24 ب.ظ http://bibal.blogsky.com

دلم خیلی پره هم از دخترا هم پسرا ولی چی بگم؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد